تا 33 سالگی، تام بیشتر عمر بزرگسال خود را با اختلال اسکیزوافکتیو گذرانده بود. او هر روز دچار توهم و هذیان و اضطراب و افسردگی می شد.
داروها به او کمک کردند تا برخی از علائم خود را کنترل کند، اما باعث افزایش وزن او نیز شد. در ابتدا، او بیش از 100 پوند وزن اضافه کرد. او نمیخواست به پزشک دیگری مراجعه کند، بنابراین از روانپزشکش کمک خواست. آنها چندین رژیم را بدون موفقیت امتحان کردند قبل از اینکه رژیم کتوژنیک را شروع کنند.
در عرض چند هفته، تام شروع به کاهش وزن کرده بود. در کمال تعجب پزشک، علائم روانپزشکی او نیز کاهش یافت. پس از دو ماه رژیم غذایی، این تغییرات حتی چشمگیرتر بود. در نهایت تام بیش از 150 پوند وزن کم کرد و وضعیت روانی او به حدی بهبود یافت که توانست از خانه پدرش خارج شود و به تنهایی زندگی کند.
روانپزشک او، کریستوفر پالمر، به یاد می آورد: "من حیرت زده بودم. این مرد یک اختلال روانی داشت که بیش از یک دهه در برابر درمان مقاومت کرده بود. هیچ چیز در دانش یا تجربه من نشان نمی دهد که رژیم کتوژنیک علائم او را درمان کند."
هنگامی که در مکانیسم های عملکرد میتوکندری عمیق شوید، می توانید نقاط را به آنچه باعث بیماری روانی می شود متصل کنید.
او می گوید: «این کتابی درباره کاهش وزن یا رژیم کتوژنیک نیست. در عوض، این اکتشاف مکانیسمهای سلولی و متابولیکی است که میتواند توضیح دهد که چگونه رژیم کتوژنیک توانست به فردی مانند تام کمک کند تا از علائم روانپزشکی خود خلاص شود. این کاوش به پالمر کمک کرده است تا آنچه را که او نظریه جدیدی برای بیماری روانی می نامد توسعه دهد.
او می گوید: «موضوع کلی کتاب این است که اختلالات روانی، در واقع اختلالات متابولیک مغز هستند. وقتی دیدگاهی فراگیر از متابولیسم داشته باشید و سؤالات اساسی مانند ناهنجاری متابولیک در سطح سلولی را در ذهن داشته باشید، به سمت مکانیسم های عملکرد میتوکندری هدایت میشوید، و هنگامی که در آن غوطهور شوید، قادر خواهید بود نقطهها را به آنچه باعث بیماری روانی می شود متصل کنید.»
دشوار است که به طور عینی به وضعیت بهداشت عمومی در ایالات متحده نگاه کنیم و چیزی غیر از یک بحران مداوم را ببینیم.
در حالی که ممکن است بزرگ و سالم (یا لاغر و بیمار) باشید، بیشتر افرادی که چاق هستند از چیزی رنج می برند که CDC آن را «بیماری مزمن پرهزینه» توصیف می کند.
این بیماری در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری شایع است. بین سالهای 1999-2000 و 2017-2020، میزان چاقی در ایالات متحده از 31٪ به 42٪ افزایش یافت. نرخ چاقی شدید تقریباً از 4.7٪ به 9.2٪ دو برابر شده است. این طبق آمار مرکز ملی آمار سلامت است.
بافت چربی هورمون هایی تولید می کند که متابولیسم را تنظیم می کند. چربی بیش از حد و تولید بیش از حد این هورمونها میتواند باعث ایجاد طیفی از عوارض متابولیکی شود که شامل دیابت نوع 2، فشار خون بالا، و بیماریهای قلبی زودرس میشود که همگی به طور فزایندهای رایج هستند.
به همین ترتیب، نمودارهای خطی که سلامت روان را در ایالات متحده ترسیم می کنند، همگی در جهت اشتباهی قرار دارند. طبق گفته مؤسسه ملی سلامت روان، امروزه از هر پنج آمریکایی تقریباً یک نفر با بیماری روانی زندگی میکند. افسردگی، اضطراب، اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی و اوتیسم در حال حاضر بیشتر از گذشته رایج هستند.
کمبود انرژی ناشی از اختلال عملکرد میتوکندری باعث می شود مغز به روش های قابل پیش بینی از کار بیفتد که علائم یا اختلالات روانپزشکی نتیجه آن است.
به طور سنتی، شرایط روحی و روانی به عنوان متمایز از اختلالات بدن در نظر گرفته می شود. اما پالمر استدلال می کند که این اشتباه است. او به یک واقعیت ثابت اشاره می کند: افراد مبتلا به چاقی، دیابت و سایر بیماری های متابولیک بسیار بسیار بیشتر در معرض ابتلا به بیماری های روانی مانند افسردگی، اضطراب و اختلال دوقطبی هستن
به طور خاص، او میگوید که سلامت میتوکندری - به اصطلاح نیروگاههای سلولی - «مسیری مشترک» است که اختلالات ذهنی و متابولیک را به هم مرتبط میکند.
این تصور وجود دارد که میتوکندری انرژی سلولی را تولید و فعالیت سلولی را تقویت می کند (از این رو نام مستعار "نیروگاه" به آن داده شده است). اما آنها خیلی بیشتر از اینها انجام می دهند: به تنظیم متابولیسم، به تولید و تنظیم انتقال دهنده های عصبی، هماهنگ کردن عملکرد سیستم ایمنی و مدیریت استرس کمک می کنند. و نقش عمده ای در بیان ژن دارند. پالمر می گوید: وقتی میتوکندری ها به درستی عمل نمی کنند، متعاقبا بدن انسان به درستی کار نمی کند.
این علم در زمینه بیماری های متابولیک پذیرفته شده است، اما با وجود شواهد مستحکم در زمینه روانپزشکی توجه کمتری را به خود جلب کرده است. او میگوید: «ما ادبیاتی داریم که به دهه 1940 بازمیگردد، نشان میدهد که ناهنجاریهای متابولیک و میتوکندری در مغز و بدن افراد مبتلا به بیماری روانی وجود دارد. "مطالعات بسیاری انجام شده است و داده های بیشماری وجود دارد. ذهن و بدن به هم متصل هستند و نظریه متابولیک بیماری روانی می تواند این ارتباط را تا سطح سلولی توضیح دهد.
پالمر در مورد نقش میتوکندری در بیماریهای روانی میگوید که از نظریهای حمایت میکند که دیگران پیش از او پیشنهاد کردهاند: کمبود انرژی ناشی از اختلال عملکرد میتوکندری میتواند باعث شود مغز به روشهای قابل پیشبینی "از کار بیفتد" که علائم یا اختلالات روانپزشکی نتیجه آن است.
چه چیزی باعث اختلال عملکرد میتوکندری می شود که می تواند بیماری متابولیک و بیماری روانی را ترویج کند؟
پالمر میگوید این فهرست طولانی است و بیشتر مظنونان معمولی را در خود دارد. او استرس، کمبود خواب، رژیم غذایی نامناسب، ورزش بسیار کم و سموم محیطی را از جمله محرک های ثابت شده اختلال میتوکندری ذکر می کند. یک فرد همچنین ممکن است از والدین خود استعداد ژنتیکی یا اپی ژنتیکی برای اختلال عملکرد میتوکندری را به ارث ببرد.
او می گوید: «چیزهای زیادی در سبک زندگی مدرن وجود دارد که به این امر کمک می کند. "نوع زندگی انسان مشکل جدی دارد و وقتی نوبت به بیماری متابولیک میرسد، دیدگاه سادهگرایانه ما مبنی بر اینکه همه اینها مشکلات اراده است - درست غذا نخوردن یا ورزش نکردن کافی - به طرز قابل توجهی در حال شکست است.
راه حل ها چیست؟ با بازگشت به رژیم کتوژنیک، او می گوید که این رژیم چندین کار را انجام می دهد که ممکن است به بیمارش تام کمک کرده باشد، و ممکن است برای کسانی که بیماری های روانی را درمان می کنند آموزنده باشد.
این دارو بر روی انتقال دهنده های عصبی و سطح هورمون ها تأثیر می گذارد. التهاب مغز را کاهش می دهد و میکروبیوم روده را تغییر می دهد. ما این را از دههها تحقیق روی رژیمهای کتوژنیک برای درمان تشنج میدانیم.» "امامهمترازهمهبرایمن،دوفرآیندمرتبطبا
میتوکندری است." او میگوید اول از همه، روند ترمیم میتوکندری به نام میتوفاژی را ترویج میکند. همچنین تولید (بیوژنز) میتوکندری در سلول ها را تحریک می کند.
رژیم کتوژنیک تنها مداخله ای نیست که می تواند بر این فواید تأثیر بگذارد. او میگوید: «روزهداری متناوب و رژیمهای مشابه روزهداری نیز این کار را انجام میدهند. خواب و ورزش مناسب و کاهش استرس باعث افزایش سلامت و انعطاف پذیری میتوکندری می شود.
او همچنین بر تحقیقات انجام شده در مورد تمرکز حواس، یوگا و سایر شیوه های آرامش بخش تاکید می کند. او میگوید: «کار انجام شده توسط یک گروه تحقیقاتی دانشگاه هاروارد نشان داد که این شیوهها به طور مستقیم بیان ژنهای مرتبط با میتوکندری و متابولیسم را به طور گستردهتر کنترل میکنند. یک مطالعه در سال 2013 از آن گروه به این نتیجه رسید که پاسخ آرامسازی بدن «ممکن است با بهبود تولید و استفاده از انرژی میتوکندری و در نتیجه ارتقای انعطافپذیری میتوکندری، مزایای سلامتی پاییندستی آن را برانگیزد».
قابل توجه است که پالمر داروهای روانپزشکی را به ویژه مفید نمی داند. او می گوید که بله، این داروها می توانند علائم را برای برخی افراد تسکین دهند. اما او همچنین حقیقتی را تصدیق می کند که بیشتر اعضای باتجربه حرفه او باید بدانند (اگرچه تعداد کمی از آنها مایل به اعلام عمومی هستند): داروهایی که معمولاً برای درمان بیماریهای روانی استفاده میشوند، مانند داروهای ضدافسردگی، برای کسانی که این داروها را مصرف میکنند، سود پایداری ایجاد نمیکنند و در برخی موارد بیشتر از ضرر این داروها استفاده میکنند.
بسیاری از مشکلات و راه حل هایی که او مطرح می کند آشنا هستند. این ایده که کاهش استرس، خواب مناسب، ورزش و الگوهای تغذیه سالم میتواند ذهن و بدن را التیام بخشد، متعارف است. اما ایجاد یک مکانیسم بیولوژیکی زیربنایی که ارتباط بین بیماری جسمی و روانی را توضیح میدهد، میتواند به ما کمک کند تا عوامل محیطی را که به این اختلالات کمک میکنند، محدود کنیم. او میگوید: «بهعنوان مثال، ما بهتر میتوانیم سموم محیطی را که میدانیم به اختلال متابولیک کمک میکنند، تنظیم کنیم، نه اینکه فقط به مردم بگوییم که این اختلالات ناشی از خوردن زیاد یا شکست اراده است.»
او می افزاید: «ما در زمینه سلامت روان و همچنین در زمینه سلامت متابولیک با یک بحران رو به افزایش روبرو هستیم. "درمانی که ما اکنون انجام می دهیم به اندازه کافی موثر نیست. ما باید علم را بهتر درک کنیم و از آن برای توسعه استراتژیهای درمانی استفاده کنیم که هر دوی آنها را در یک زمان مورد بررسی قرار دهد.»
https://medium.com/@mheidj/the-cellular-link-between-mental-illness-and-metabolic-disease-a63a817af801
//isti.ir/Zdjv
ارسال به دوستان